مثل سربازی که اولش کلی مهمات داشت
فکر می کرد یه جوری می جنگه تا یه راه فرار از این محاصره پیدا کنه
حالا هر چی بیشتر می جنگه
دشمن نزدیک تر
مهمات کمتر
امید به راه فرار کمتر
دارم به این فکر می کنم با تیر آخرم چی کار کنم
فکر می کرد یه جوری می جنگه تا یه راه فرار از این محاصره پیدا کنه
حالا هر چی بیشتر می جنگه
دشمن نزدیک تر
مهمات کمتر
امید به راه فرار کمتر
دارم به این فکر می کنم با تیر آخرم چی کار کنم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر